پانيسا پانيسا ، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه سن داره

پرنسس کوچولوی مامان و بابا

دندون دراوردن پانیسا

پانیسا کوچولو وقتی اون روز (5 ماه و 20 روزگی )طبق عادت دستم تو دهنش کرد و با لثه هاش فشار داد احساس کردم یه چیزی مثل سوزن تو دستم رفت وقتی لمس کردم متوجه شدم دندونای پایین دختر کوچولوم یه ذره بیرون زده کلی ذوق کردم.       ...
10 ارديبهشت 1394

روز مادر

دختر كه داشته باشي انگار خودت را با دست خودت پرورش ميدهي... انگار مادري را از كودكي تجربه ميكني... دختر است ، از كودكي آفريده شده براي مادري ،آن هنگام كه عاشقانه موهاي عروسكش را شانه ميزند و قربان صدقه هاي مادرانه اش را نثار عروسكش ميكند،لالايي برايش ميخواند و به رويش ميخندد... دختر است ،آفريده شده تا از كودكي از عزيزانش مراقبت كند،آن هنگام كه خسته از مشغله هاي روزانه كنارت مي نشيند و دستهايت را با دستهاي كوچكش نوازش ميكند... وقتي حتي نه پدر و نه همسر دردت را نمي فهمند ،به چشمهايت خيره ميشود و مي گويد :مامان چرا خوشحال نيستي ؟! دختر كه داشته باشي بايد غمت را پنهان كني،بغضت را فرو بري و بخندي،راحت با غمت مي شكند...او مادر آينده است بايد ي...
20 فروردين 1394

نوروز ٩٤ و هفت سين پانيسا گلي

  نوروز امسال با سالهاي ديگه فرق داره امسال ما يه خانواده سه نفره هستيم دختر گلم پنج ماهست هنوز نميتونه بشينه كمكش كردم سر سفره هفت سين نشست ،فرشته كوچولوي مامان و بابا اميدوارم صد و بيست سال نوروز جشن بگيري     ...
20 فروردين 1394

لبخندهاي شيرين

دختر گلم ،قربون خنده هاي خشگلت برم    پانيسا صبح كه از خواب بيدار ميشه خيلي خوش خندست به محض اينكه به چونش ميزني يا اسمش صدا ميزنيم كلي برامون ميخنده   ...
23 دی 1393

حمام روز چهلم

ديروز دختر گلم چهل روزه شد با بابا محمد برديمش حموم و به قول قديميا آب چله رو سرش ريختيم بعد إز حموم مثل طاووس مست خوابيد.   ...
20 آذر 1393

فرشته كوچولوي مامان و بابا پانيسا صبح روز دهم آبان ماه ٩٣ زميني شد

تو اين روز طلائي تو اومدي به دنيا   وجود پاكت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم، تو اين ماه و تو اين روز  ازآسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا  تو اين روز پر از عشق ، تو با خنده شكفتي    با يه گريه ساده، به دنيا بله گفتي تولدت عزيزم، پر از ستاره بارون  پر ازبادكنك و شوق، پر از آينه و شمعدون   ...
26 آبان 1393